عاقبت بی تفاوتی
يكشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۹ ب.ظ
موشی در خانه، تله موش دید.به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد اما همگی گفتند : تله موش مشکل توست و به ما ربطی ندارد.
چند روز بعد ماری در تله افتاد و زن خانه را که به سراغش رفته بود، گزید.
بازماندگان، از مرغ برایش سوپ درست کردند، گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند، گاو را برای مراسم ترحیم کشتند و تمام این مدت، موش در سوراخ دیوار، می نگریست و می گریست...
- ۹۲/۰۹/۰۳